کد ماوس


  • نیوت
  • سفارش تبلیغ
    صبا ویژن



    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    دریافت کد خداحافظی

    دریافت کد خداحافظی

    
    امور اقتصادی | تدبیر اقتصاد
    سرگرمی | پزشکی
    آفاق |
    کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت
    انتظار منجی در ادیان دیگر - طلیعه ظهور

    کد ماوس

    
  • نیوت
  • سفارش تبلیغ
    صبا ویژن

    طلیعه ظهور
     
    قالب وبلاگ

    اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

    اشاره و توصیف فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در انجیل

    عبدالله بن سلیمان می گوید:

     اوصـاف پیـامبرخـاتم(ص) را در انجیـل خوانـدم که ایشـان زیـاد نکاح می کننـد و نسل کمی خواهنـد داشت و نسل او از «دختری

    مبارک» به وجود خواهد آمد که برای او خانه های در بهشت آماده گشته است»

    منبع: بحارالانوارج43ص22ح14

    اعتقاد به ظهور منجی و رهایی‌بخش در هر دین و آیینی وجود دارد و بررسی این موضوع، کار جدیدی نیست و همواره متفکران بسیاری به این مهم توجه خاص داشته و کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته‌اند.
     
    مسئله مهدویت در اسلام و مقایسه آن با اعتقاد داشتن به منجی در ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت و زردتشتی و شبه‌دین‌هایی مانند بودایی و هندوییسم و... از مسائلی است که هنوز مجال سخن گفتن در آن یافت می‌شود.
     
    سه دین آسمانی و توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام با اندک اختلافی تقریباً منتظر یک منجی به نام «مسیح(ع)» هستند. البته هر یک آمدن مسیح را به شکلی متفاوت از یک‌دیگر مطرح می‌نمایند و دین اسلام، آمدن وی را با ظهور «مهدی(عج)» هم‌زمان و همراه می‌داند.
     
    عقیده به ظهور منجی در عمل‌کرد روزانه معتقدان هر یک از ادیان مشهود است. آن‌چه هم اکنون در بین مسیحیان، مخصوصاً پروتستان‌ها به شکل عقیده به ظهور منجی وجود دارد، از علمی به نام «الإسخاتولوجیا الألفیة» (اسخاتولوژی هزاره‌ساله) سرچشمه گرفته است که به شرح آن خواهیم پرداخت. 

    با مطالعه اسخاتولوژی هزاره‌ساله و در پی آن، «لاهوت تدبیری» به این نکته پی‌می‌بریم که اعتقاد به منجی، به کمک «علم امور نهایت عالم» که از کتاب مقدس گرفته شده، چگونه به برنامه عملی تبدیل شده است
     
    پس کتاب مقدس دیگر به «عهد قدیم» که قرن‌ها پیش بر موسی(ع) نازل شد یا «عهد جدید» که فقط روزهای یک‌شنبه در کلیساها خوانده می‌شود، منحصر نیست. 

    در نیمه قرن نوزدهم، «جان نلسون داربی» (1800- 1882)، کشـیش مسـیحی ایرلندی برنامه‌ای را نگاشت کـه به «لاهوت تدبیری» معروف شد.
     
    به موجب این برنامه، تاریخ انسان و ارتباط با خداوند به هفت «دوره زمانی» تقسیم می‌شود. به موجب این نظریه، عهدهای خداوند برای ملت برگزیده‌اش (یهود) ابدی است و با خودداری ایشان از قبول مسیح، هرگز این عهدها فسخ نمی‌شود، بلکه محقق شدن آن به تعویق خواهد افتاد.
     
    هنگامی که ساختار «کلیسا» روی زمین کامل گردد، روزی فرا می‌رسد که به آسمان برده خواهد شد تا خداوند به ارتباط بی‌نظیر پیشین خود با یهود بازگردد و همه وعده‌های ناتمام در«عهد قدیم» را به کمال برساند.

    طبعاً اعطای «سرزمین کنعان»؛ یعنی سرزمین فلسطین از مهم‌ترین این وعده‌هاست. به همین دلیل، آن را «سرزمین موعود» نامیده‌اند. 

    براساس این نظریه، جهان آینده ـ برخلاف تفکرات پیشین ـ به سوی دوران طلایی و بهشتی خود پیش نمی‌رود، بلکه حوداث دردناکی را انتظار می‌کشد که بعد از آن، دوره سعادت‌مند پادشاهی هزار ساله در پیش است. 

    نظریات لاهوت تدبیری بر قرائت و مطالعه و تفسیر ظاهری از متون کتاب مقدس استوار شده است. از این‌رو، کسانی که هیچ تخصصی در این کتاب و طرق تفسیر علمی آن ندارند، آن را سریع می‌پذیرند.
     
    به همین دلیل، این نظریه در میان پروتستان‌هایی که به کتاب مقدس ملتزم هستند و آن را تنها بر اساس معنای ظاهری لفظ تفسیر می‌نمایند، رواج بی‌نظیری پیدا کرده است. 

    داربی، عقیده «تدبیر» خود را شصت سال در اروپا مخصوصاً در بریتانیا و ایالات متحده امریکا تبیلغ نمود و توانست تعداد بسیاری از رهبران پروتستان را دور خود جمع نماید.
     
    علومی که در قرن نوزدهم از نظریه وی پشتیبانی نمود و به نهضتی در مورد علوم کتاب مقدس تبدیل شد، عبارت بودند از: «علم آثار»، «علم تاریخ ادیان»، «علم نقد تاریخی» و... که پروتستان‌ها راویان آن بودند. 

    این علوم، نقش انسان موجود در کتاب مقدس را پررنگ می‌کردند و خوانندگان را از معانی و تفسیر ظاهری آن دور می‌نمودند. داربی و دیگر کشیشان محافظه‌کار، متصدی این جریان روشن‌فکری شدند و شعار محافظت از کتاب مقدس را سر دادند. این شعار افرادی را جذب نمود. 

    به همین دلیل، بیشترین طبقات مردمی پروتستان‌ها گرد داربی و دیگر اصول‌گرایان انجیلی حلقه زدند. این جریان از این هم فراتر رفت و به سیاست‌مداران بزرگ بریتانیایی رسید و ایشان متولی این نظریه شدند. 

    در نتیجه، لاهوت تدبیری بر تفکر سیاسی تمامی آنان حاکم گشت. البته ایشان هرگز به الگوبرداری و شبیه‌سازی اکتفا ننمودند، بلکه آن را به پروژه‌ها و قراردادهای سیاسی تبدیل کردند که بر محور بازگشت یهود به سرزمینشان به منظور تعجیل در امر ظهور مجدد مسیح در زمین و آغاز فرمان‌روایی سعادت‌مندانه هزار ساله وی می‌چرخید. باید دانست طرح‌های مذکور در نیمه دوم قرن بیستم متبلور شد.
     
    الإسخاتولوجیا الألفیه
    «اسخاتولوژی» در اصل، یونانی بوده و از دو کلمه تشکیل شده است: یکی، «اسخاتوس» به معنای آخر و نهایی و دیگری، «لوگوس» به معنای علم. بنابراین، معنای عبارت چنین می‌شود: «علم آخرالزمان». 

    در علوم لاهوت مسیحی و علوم مربوط به کتاب مقدس نیز به «علم امور آخرالزمان و نهایت عالم» تعبیر می‌شود. این علم، اعتقاداتی دارد که بر اساس متون کتاب مقدس است از جمله این‌که برای زمین و هستی به شکل کنونی‌اش، نهایتی وجود دارد و تمامی تاریخ بشری پایان‌پذیر است و هیچ چیز جاودانه نیست. 

    اسخاتولوژی، حوادثی را مشخص می‌کند که تاریخ به آن ختم می‌شود و زمین با آن به پایان می‌رسد و جهان کنونی بر اساس آن زوال می‌یابد تا بدین ترتیب، با رسیدن به جهانی جدید، از این دنیا خلاصی حاصل شود. 

    «الألفیة» در واقع، دوره‌ای هزار ساله و حلقه مهمی در سلسله حوادث آخرالزمان است و در لاهوت مسیحی به صورت کلی، با استناد به متون کتاب مقدس، همان دوره‌ای است که مسیح بر زمین حکومت می‌کند.
     
    از این کلمه، تعبیراتی صورت گرفته، از جمله:
    ـ بعضی آن را دورانی رمزی می‌دانند؛ یعنی ضرورتی ندارد که این مدت دقیقاً هزار سال باشد و کلمه هزار اشاره به طولانی بودن آن دارد؛ 

    ـ بعضی دیگر از آن به صورت معنوی تعبیر می‌کنند؛ 

    ـ مسیحیان اصول‌گرا آن را به صورت حرفی تعبیر می‌کنند. به این شکل که زمین دقیقاً هزار سال در انتظار سعادت و شکوفایی است که در خلال آن، حضرت مسیح بر کل جهان حاکم می‌شود.در واقع، «الألفیة»، مقدمه‌ای است برای «الحالة الأبدیة» (حالت ابدی) یا «النعیم السماوی» (نعمت آسمانی). 

    منظور اصلی از « اسخاتولوژی هزاره‌ساله»، تعلیمات لاهوتی در مورد نهایت جهان است که به قضیه «الملک الألفی» (حکم‌رانی هزار ساله مسیح بر روی زمین به گونه‌ای حرفی) اعتقاد دارد. 

    عرضه نظریه اسخاتولوژی هزار ‌ساله در چارچوب لاهوت تدبیری
    بر اساس لاهوت تدبیری، ارتباط انسان با خداوند، از ابتدای خلقت حضرت آدم تا نهایت جهان، در چارچوب دوره‌های زمانی مشخصی به نام «تدابیر» گنجانده می‌شود.
     
    هر تدبیر، نقشه‌ای الهی دارد که خداوند به اجرای آن ملزم است و شرایع ایمانی خاص دارد که خداوند آنها را برای «خلاص» اعلام نموده است. 

    لاهوت تدبیری بر متونی از کتاب مقدس تکیه دارد که شامل ذکرهای زیر است: 

    1. «الدهور الماضیة» (روزگاران گذشته)؛ 

    2. «الدهر الحاضر» (روزگار کنونی)؛ 

    3. «الدهر الآتی» (روزگار آینده)؛ 

    4. «العالمین» (العوالم یا الدهور) (عالم‌ها یا روزگاران). 

    تدابیر هفت‌گانه
    طرف‌داران این نظریه در مشخص نمودن تدابیر و تعداد اجمالی آن اختلاف دارند، ولی همگی در مورد تدابیر ذیل اتفاق نظر دارند. این تدابیر هفت‌گانه، دوره‌ای است با ویژگی‌های خاص و خلاصی در هر دوره به عاملی که خداوند تعیین نموده، بستگی دارد: 

    1. تدبیر «البرائة» (تدبیر خداوند برای آدم در بهشت) که به سقوط آدم بر زمین منجر شد؛ 

    2. تدبیر «الضمیر» (از سقوط آدم تا نوح). شریعت خداوند در ضمیر انسان است تا مطیع خدا گردد و خلاصی یابد؛ 

    3. تدبیر«الوعد» (از ابراهیم تا موسی). در این دوره، خداوند وعده‌هایی را نازل نمود و بر انسان واجب بود که به آنها ایمان آورد و به موجب مستلزمات آن رفتار کند تا خلاصی یابد؛ 

    4. تدبیر «الشریعة الموسویة» (از موسی تا مسیح). خلاصی در اطاعت از شریعت موسوی حاصل می‌شود که خداوند آن را به وسیله موسی بر مردم نازل نموده است؛ 

    5. تدبیر «النعمة بالمسیح» (عصر کلیسا که به ربوده و برده شدن آن به آسمان منتهی می‌شود). خلاصی در نعمتی است که از طرف خداوند به مؤمنان کلیسا اعطا می‌شود؛ 

    6. تدبیر «الضیقة العظیمة و الملک الألفی» (بعد از برده شدن کلیسا، جهان تا هفت سال پر از سختی و تنگی است؛ بعد از آن با ظهور عصر پادشاهی با سعادت هزارساله، فرج حاصل می‌گردد). خلاصی در این دوره فقط با ایمان به مسیح امکان‌پذیر است؛ 

    7. تدبیر «النهایة و البدایة الجدیدة» (روز قیامت و حساب‌رسی نهایی؛ آتش گرفتن این جهان، خلق جهان جدید که خلاص‌یافتگان در آن زندگی می‌کنند، در حالی‌که اشرار و خطاکاران به جهنم ابدی خواهند افتاد). 

    بر اساس این تدابیر، هم‌اکنون جهان در تدبیر پنجم به سر می‌برد و تا وقتی کلیسا بر روی زمین باقی است، این دوره ادامه می‌یابد و رهایی در این دوره فقط مخصوص کسانی است که به کلیسا ایمان دارند.
     
    بر اساس تدبیر ششم، جهان در سختی و تنگی بزرگی داخل خواهد شد، در حالی‌که خداوند دوباره ارتباط بی‌نظیر خود را با «شعب الله المختار» یعنی یهود اعاده می‌کند و آنان را به سرزمینی که به آنها وعده داده بود، برمی‌گرداند.
     
    آنها دوباره «هیکل» را از نو بنا می‌کنند و دیانت موسوی را به همان درجه از شکوفایی که پیش‌تر داشت، برمی‌گردانند. در خلال این دوره، ملت یهود دورانی از تنگی و سختی و ظلم و جنگ را می‌گذرانند. 

    دولت‌های «یأجوج و ماجوج» از هر طرف به آنها هجوم می‌آورند. در این جنگ‌ها که «هرمجدون» (آرماگدون) نامیده می‌شود، کار به جایی می‌رسد که ملت یهود زیر فشار بسیاری قرار می‌گیرند و در آن حال از خدا می‌خواهند که آنها را نجات دهد.
     
    در آن موقع، مسیح از آسمان فرود می‌آید و قدم‌هایش را بر کوه زیتون می‌گذارد و یهودیان به او ایمان می‌آورند. وی آنها را در این جنگ علیه طرف مقابل یاری می‌نماید و جنگ به نفع ایشان پایان می‌پذیرد. در پایان جنگ، شیطان پس از به زنجیر کشیده شدن؛ به مدت هزار سال در «هاویة» افکنده می‌شود.
     
    در خلال این هزار سال که سرشار از سعادت و صلح است، مسیح بر جهان حکومت می‌کند. متنی که در مورد «پادشاهی هزارساله» از کتاب مقدس به آن استناد می‌کنند، به شرح ذیل است: 

    ثم رایت ملاکاً نازلاً من السماء یحمل بیده مفتاح الهاویة و سلسلة عظیمة. فأمسک التنین، تلک الحیة القدیمة، أی أبلیس أو الشیطان، و قیّده لألف سنة، و رماه فی الهاویة و أقفلها علیه و ختمها، فلایضلل الأمم بعد، حتی تتم الألف سنة... و رأیت عروشاً جلس علیها الذین أعطوا سلطة القضاء؛ و رأیت نفوس الذین سقطوا قتلی فی سبیل الشهادة لیسوع و سبیل کلمة الله و الذین ما سجدوا للوحش و لا لصورته و ما نالوا علی جباهم أو أیدیهم سمة الوحش، فعاشوا و ملکوا مع المسیح ألف سنة؛ ومتی تمت الألف السنة، یطلق الشیطان من سجنه... . 

    در خلال این هزار سال، «اورشلیم»، پایتخت فرمان‌روایی خواهد بود و یهود ـ که در آن زمان مسیحی شده‌اند ـ همان ملت ممیّز نزد فرمان‌روا خواهند بود و مرزهای سرزمین اسرائیل، دقیقاً مرزهایی است که خداوند آنها را به ملتش در زمان قدیم وعده داده بود. در این هنگام، جهان را صلح و دوستی، رفاه و شکوفایی و طول عمر فرا می‌گیرد و حکومت «تئوکراتی حقیقی» (حکومت خدا بر جهان) حاکم می‌شود. 


    بر اساس تدبیر هفتم، با پایان یافتن «پادشاهی هزار ساله»، شیطان از زندان هاویه، آزاد و برای گمراه ساختن ملت‌ها فرستاده می‌شود تا آنها را برای جنگیدن با اورشلیم ـ شهر پادشاه ـ جمع‌آوری نماید، ولی آتشی از آسمان می‌آید و همگی آنها را می‌بلعد.
     
    سپس قیامت برپا می‌شود و حساب‌رسی شروع می‌گردد. جهان هستی قدیمی (دنیای کنونی) آتش می‌گیرد و خداوند، هستی جدیدی می‌آفریند. شهر «اورشلیم آسمانی» نازل می‌شود و بر روی زمین تازه خلقت شده، قرار می‌گیرد.
     
    گروه «شاهدان یهوه» و گروه‌های دیگر اعتقاد دارند که این شهر همان منزل‌گاه «الصفوة» (مدینة فاضله مؤمنان) است. که البته منظور از مؤمنان همان گروه شاهدان یهوه است که 144 نفر هستند. 

    نتایج اسخاتولوژی هزار ساله
    کسی که به اسخاتولوژی هزار ساله اعتقاد پیدا کند، به امور ذیل معتقد می‌شود: 

    1. خداوند، ملت اسرائیل را به سرزمین کنعان قدیم می‌رساند و آنها را در برپا داشتن حکومتشان مساعدت می‌نماید. مرزهای این دولت باید از «نیل تا فرات» ادامه داشته باشد. این وعده الهی است که حتما باید محقق شود. کسی که بر ضد آن عمل کند، گویی بر ضد خداوند عمل نموده است. 

    2. شهر اورشلیم (قدس) باید پایتخت این دولت باشد.
    3. بازسازی ساختمان «هیکل» برای سومین بار تا آن روز صورت خواهد گرفت. یهود به شعایر دینی قدیمی خود مخصوصاً قضیه قربانی نمودن باز خواهند گشت. کسی که با این نقشه و راهبردی الهی مخالفت نماید، گویا در مقابل خداوند ایستاده است. 

    4. برپایی دولت اسرائیل در اورشلیم و بازسازی ساختمان هیکل، به مثابه فراهم‌ ساختن زمینه بازگشت مسیح به زمین و برپایی «پادشاهی با سعادت هزار ساله» وی است. 

    5. هر کمک و مساعدتی در اجرای این نقشه و راه‌برد الهی، به مثابه پشتیبانی برای تسریع بازگشت دوباره مسیح به زمین محسوب می‌شود.
     
    بر پیروان لاهوت تدبیری به شکل کلی، و پیروان نظریه اسخاتولوژی هزار ساله به شکل خاص، واجب است به هر پروژه‌ای که به مثابه حلقه‌ای در سلسله حوادث نهایی قرار دارد، مساعدت نمایند تا فرآیند بازگشت دوباره مسیح به زمین، تسریع شود. آنها هرگونه همکاری با این نقشه الهی را از واجبات خود می‌دانند. 

    مقایسه بین شخص منجی شیعه و پروتستان
    این مقاله به مقایسه اوضاع و احوال جهان و حوادث آخرالزمان از دیدگاه دو مذهب شیعه و پروتستان نپرداخته، بلکه به آثار و نتایج اعتقاد به منجی در این دو مذهب، اشاره کرده است. هم‌چنین درصدد ارزش‌گذاری (تأیید یا نفی) نیست، بلکه با توجه به آثار، برنامه‌ای ارائه می‌دهد تا در وضع کنونی جامعه، تغییراتی متناسب با اعتقادات صورت گیرد. 

    اصولاً بالا بردن دانش و معلومات عموم مردم در زمینه مسائل حیاتی بر عهده تمامی متفکران جامعه است. اما اگر به یک طرح جامع ملی تبدیل نشود، روند پیشرفتش کند شده، نتایجی که باید و شاید را در برنخواهد داشت. 

    لذا با آثار به جا مانده از اسخاتولوژی هزاره‌ساله پی‌می‌بریم که چگونه اعتقاد به منجی در مسیحیت به برنامه عملی برای رساندن ملت یهود به سرزمین موعود تبدیل شد. 

    تذکر و توجه به این نکته ضروری است که تمام ادیان و مذاهب به یک منجی اعتقاد دارند. القای این فکر که اعتقاد به منجی در اسلام و مخصوصاً شیعه وجود دارد، نه تنها باعث پیشرفت این مذهب نخواهد شد، بلکه باعث می‌شود تا در حد اعتقاد صرف بدون عمل باقی بماند در حالی‌که منجی در دیگر ادیان، یک موجود ذهنی است و به وجودش اعتقاد دارند. تنها گروهی که به زنده بودن او اعتقاد دارد، شیعه دوازده امامی است. 

    اعتقاد به حضور شخص زنده با اعتقاد به انسانی که قرار است از آسمان در زمانی نامعلوم ظهور کند، فرق دارد؛ اما اگر چنین اعتقادی دارند چرا ظهور منجی در زندگی کنونی غربی آثار این‌چنینی از خود بر جای گذاشته است؟ ولی با وجودی که منجی شیعه زنده است، زندگی شیعیان آن‌طور که باید و شاید براساس ظهور وی تنظیم نشده است.
     
    آیا معنای انتظار منجی انجام دادن اعمال مختصری مانند خواندن ادعیه مخصوصه یا احساس درونی انتظار در روز جمعه است؟ چرا شیعیان یک برنامه عملی در زندگی خود برای آماده سازی جامعه برای ظهور وی ندارند؟ 

    در واقع، یافتن دلیل این امر به بحث کارشناسی احتیاج دارد. شیعیان به افرادی نیاز است که تجلیات باطنی شیعی در مورد منجی را برای زندگی روزمره کنونی ترجمه کنند تا وارد زندگی مردم شود. زیرا در ترجمه این معانی به زبان روز هنوز حرکت زیادی انجام نشده است. 

    در حال حاضر زندگی و معیشت بسیاری از غربی‌ها برای ظهور منجی تنظیم و برنامه ریزی شده است. غرب برای منافع سیاسی و اقتصادی خود، اعتقاد به ظهور منجی را در زندگی عادی مردم ساری و جاری می‌کند. چون مردمی که با چنین اعتقادی زندگی می‌کنند با مردمی که این‌گونه نیستند، بسیار متفاوتند. 

    در بین شیعیان علمای بزرگی وجود دارند که مسائل مربوط به مهدویت را بسیار عالی درک می‌نمایند و معلومات و ادراکات و مکاشفات بسیار والایی دارند؛ ولی هیچ حلقه اتصالی بین ایشان و عوام وجود ندارد تا این معلومات و ادراکات به مردم منتقل شود و در زندگی روزانه مردم عادی نقش ایفا کند. این حلقه وصل باید ویژگی‌هایی داشته باشد تا معانی والا را به خوبی از دانش‌مندان دینی دریافت کند. 


    شیعه در مسئله منجی از دیگر مذاهب، پیش‌گام‌‌تر است، ولی در حال حاضر با فراگیر شدن نظریات داربی در بین مردم و اعتقاد به تدابیر هفت‌گانه ـ اگر نگوییم تمامی برنامه‌ها ـ برنامه‌های بسیار عظیم دولتی در جهان غرب بر این اساس طرح‌ریزی می‌گردد. 

    وقتی در موضوع مهدویت یا اعتقاد به منجی در آخرالزمان قرار می‌گیریم، از کلمه «انتظار» استفاده می‌کنیم. در وهله اول بیشتر افراد از کلمه انتظار، انجام ندادن کار خاصی را متوجه می‌شوند و از آن به نشستن و منتظر ماندن تعبیر می‌کنند. 

    این در حالی است ‌که تلقی غرب از تعلیمات «علم آخرالزمان» تفاوت دارد و به کمک این علم و مطالبی که از آن برداشت می‌شود، اکنون مردم را برای تلاش در جهت برپایی دولتی برای رسیدن به زمان ظهور منجی فرامی‌خواند و تمامی نیروها و امکانات را در خدمت این امر قرار می‌دهد. 

    این مطالب، به هیچ وجه منکر حضور معنوی اعتقاد به حضرت مهدی(عج) در زندگی شخصی افراد نیست و شاید یکی از مهم‌ترین مسائلی که شیعه با اعتقاد به ایشان به آن دست می‌یابد، مسئله کمک خواستن از آن حضرت در مراحل مختلف زندگی است؛ به خصوص در مواردی که به کمک نیرویی مافوق نیروهای مادی احتیاج دارد.
     
    شواهد و ادراکات بسیاری در بین معتقدان به وجود حضرت مهدی(عج) وجود دارد که به کمک وی، موفق به انجام دادن کاری شده‌اند که پیش از آن نتوانسته بودند.
     
    حتی وقتی در مورد انتظار منجی و اعتقاد به ظهور آن در اسلام بحث می‌کنیم، به ناچار باید مشخص کنیم در مورد کدام یک از دو مذهب بزرگ شیعه یا سنی بحث می‌کنیم؛ چرا که در مذهب سنی، اعتقاد به زاده شدن منجی نهایی دین وجود ندارد و پیروان این مذهب همواره منتظرند تا وی پا به عرصه وجود نهد، ولی در مذهب شیعه، وقتی صحبت از منجی به میان می‌آید، منظور حضرت مهدیِ قائم و زنده است که بر اعمال مسلمانان نظارت دارد.
     
    اعتقاد شیعه به وجود وی تا حدی بالاست که بعد از هر اذان، می‌کوشد در اولین فرصت، نماز را به جا بیاورد، به این امید که نمازش با نماز امام عصر به آسمان برود.
     
    در این میان، باید گفت برای فراهم نمودن مقدمات ظهور، هنوز راه‌های نرفته‌ای هست که باید طی شود و این مهم میسر نمی‌گردد مگر با وجود حلقات اتصالی که بین دانش‌مندان علوم دینی و مردم قرار گیرند.





    برچسب‌ها: طلیعه دظهور
    [ شنبه 93/3/31 ] [ 11:39 صبح ] [ ]
    .: Weblog Themes By Salehon.ir :.
    درباره وبلاگ

    برچسب‌ ها
    حمایت می کنیم

    جهت دریافت برنامه های رادیو افسران کلیک کنید

    امکانات وب

    دریافت کد مدح و همخوانی العجل مولا العجل مولا